کودکانه
کودکانه

 

   

 

 
 
روزي طوفان سهمگيني وزيد و صاعقه اي به كوه باعث شد، صخره سنگ بزرگي از كوه سرازير شود و به روي ريل راه آهن بيافتد.
 
 
 
 
 
پرنده ي دريايي آنچه را كه اتفاق افتاده بود، ديد. او پيش دوستانش، خرگوش و موش و روباه رفت و ماجرا را برايشان تعريف كرد 
 
 
 
 
 
 
 
خرگوش گفت: ما بايد سنگ را از روي ريل كنار ببريم چون يكساعت ديگر قطار سريع السير به اينجا مي رسد و خدا مي داند كه اگر به اين صخره بخورد چه اتفاقي مي افتد. آنها سعي كردند كه صخره را تكان بدهند و بيشتر و بيشتر آنرا هل دادند، اما صخره هيچ تكاني نخورد.
 
 
 
 
 
 
 
روباه گفت: ما بايد به لوكوموتيو قرمز خبر بدهيم، او خيلي قوي است.
موش گفت: آخه وقتي نمانده است.
پرنده دريايي گفت: من مي روم و لوكوموتيو را مي آورم.
 
 
 
 
 
 
مرغ دريايي به لوكوموتيو گفت: ما به كمك نياز داريم. سنگ بزرگي روي ريل هاي راه آهن افتاده است و قطار سريع السير هم بزودي مي رسد.
 
 
 
 
 
لوكوموتيو سوتي كشيد و دوستانش را صدا كرد، تا دور هم جمع شوند. او از همه بزرگتر و قويتر بود ولي نمي توانست تند حركت كند. او ماجرا را براي دوستانش  تعريف كرد و گفت: شما جلوتر برويد، من هم دنبال شما خواهم آمد.
 
 
 
 
 
 
لوكوموتيوها با شتاب براه افتادند، اما قطار تندرو هم نزديكتر و نزديكتر مي شد.
دو تا از آنها به صخره رسيدند و شروع به هل دادن صخره كردند، اما سنگ بزرگ تكان نخورد
 
 
 
دو لوكوموتيو ديگر هم از راه رسيدند و با هم سنگ را هل دادند. سنگ بزرگ تكاني خورد ولي از روي ريل كنار نرفت.
قطار تندرو نزديكتر شده بود.
موش گفت: آنها نمي توانند اينكار را انجام دهند.
 
 
 
 
 
لوكوموتيو بزرگ از راه رسيد او سوت مي كشيد و با تمام قدرت چهار لوكوموتيو را هل مي داد و آنها هم صخره ي سنگي را هل مي دادند.
سنگ اول تكاني خورد و بعد چرخيد و چرخيد تا اينكه از روي ريل كنار افتاد.
 
 
 
 
 
قطار تندرو از راه رسيد. لوكوموتيوها و حيوانات با شتاب به كنار رفتند و منتظر ماندند تا ترن تندرو بگذرد.
 
 
 
 
 
 
 
قطار تندرو از راه رسيد و همانطور كه عبور مي كرد سوت 
كشيد و گفت: متشككككرررررررممممممممم

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهشنبه 6 خرداد 1391برچسب:لوكوموتيو(قصه های کودکان), توسط حسین-غزل
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.